« مجادله | غیبت » |
[1] طرق درمان
براى مبارزه با اين پديدۀ شوم اخلاقى و قطع ريشههاى آن از درون جان آدمى قبل از هر چيز بايد به سراغ انگيزههاى آن رفت، به يقين تا عامل حسد و دنياپرستى و نفاق و حالت آزاردهى و انتقامجويى كه عوامل اصلى پديدۀ شوم نميمه و سخن چينى مىباشد از ميان نرود، اين رذيلۀ اخلاقى از وجود انسان برچيده نمىشود. ممكن است مدتى با اراده و تصميمهاى قوى، محدود يا منفى گردد، ولى باز در مواقعى خود را نشان خواهد داد.
فراموش نكنيم كه بسيارى از فضايل اخلاقى يا رذايل اخلاقى در يكديگر تأثير متقابل دارند هركدام مىتواند سبب ديگرى و گاه مسبّب از آن گردد، و اين در حالات و شرايط مختلف روى مىدهد.
ازسوىديگر دقت در پيامدها و آثار سوء نمّامى و سخن چينى و سعايت و ويرانگرى آن در سطح جامعه و درون خانوادهها و عواقب ناگوارى كه از اين رهگذر دامن همه را مىگيرد، و در بحثهاى گذشته به آن اشاره شد، و همچنين عذابها و مجازاتهاى الهى كه در دنيا و آخرت برآن مترتب است، قطعاً عامل بازدارندۀ ديگرى است.
افراد سخن چين بهويژه كسانى كه به آن عادت كردهاند، بايد آن آثار شوم اجتماعى و كيفرهاى الهى اين عمل را همه روز از نظر بگذرانند، و پىدرپى به خود تلقين كنند كه سرانجام نمّامى و سخن چينى اين است اين!، وگرنه وسوسههاى شيطانى و هوا و هوس آنها را آسوده نخواهد گذاشت.
برخورد مردم با ايمان با افراد نمّام و سخن چين مىتواند عامل بازدارنده ديگرى باشد. زيرا هنگامى كه به گفتههاى آنها اعتنا نشود، و با بىاعتنائى مواجه گردند، و مردم آنها را طرد كنند، به زودى در مىيابند كه سخنان آنها خريدارى ندارد - و سبب بدبينى و نفرت مردم مىگردد. همين امر ارادۀ آنها را در اين كار زشت تضعيف مىكند.
[1]
اين نكته نيز قابل توجه است؛ كسانى كه سخن چينى ديگران را نزد تو مىكنند دربارۀ تو نزد ديگران نيز سخنچينى خواهند كرد. همان گونه كه در حديثى در روضۀ بحار الانوار از امام صادق عليه السلام نقل شده مىخوانيم: «و من نم اليك سينم عليك؛ كسى كه نزد تو سخن چينى كند، بر ضد تو نيز سخن چينى خواهد كرد».[1]
آخرين سخن در اين زمينه اين است كه غالب مفاسد اخلاقى در صفات رذيله از ضعف ايمان ناشى مىشود هر قدر پايههاى ايمان به روز جزا در دل محكمتر گردد، اين رذايل كمرنگتر و كمرنگتر خواهد شد.
[1]
«يكى از آفاتى كه از جانب زبان متوجه انسان است و باعث هلاكت او مىشود سخن چينى است».
خداوند متعال دربارۀ كسانى كه به اين مرض كشنده مبتلا هستند مىفرمايد:
هَمّٰازٍ مَشّٰاءٍ بِنَمِيمٍ مَنّٰاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ عُتُلٍّ بَعْدَ ذٰلِكَ زَنِيمٍ[1].
و مىفرمايد: وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ[1].
در تفسير اينآيه شريفه گفتهاند منظور از همزه سخن چين و منظور از لمزه غيبت كننده است.
نبى اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد: هيچ سخن چينى داخل بهشت نمىشود[1].
و أمير المؤمنين عليه السّلام مىفرمايد: بدترين شما كسانى هستند كه سخن چينى مىكنند و بدين وسيله بين دوستان جدائى مىاندازند. و براى انسانهاى بىگناه در جستجوى عيبند[1].
امام باقر عليه السّلام فرمود: بهشت بر غيبت كنندگان و سخنچينان حرام است[1].
سخن چين كيست؟ سخن چين كسى است كه حرف ديگرى را به كسى كه سخن دربارهاش گفته شده مىرساند، و آنچه را كه گوينده يا شنونده يا شخص ديگرى خوش ندارد آشكار شود، آشكار مىكند. اعم از اينكه مطلب را به وسيلۀ سخن گفتن برساند يا به وسيله چيز ديگرى مثل نوشتن، رمز و اشاره. و فرقى نمىكند كه آنچه نقل مىكند عملى باشد يا گفتارى و فرقى نمىكند آنچه را نقل مىكند عيب و نقص گوينده باشد يا نه.
بنابراين حقيقت سخن چينى همان افشاء سرّ و پرده درى است.
[1]
وظيفۀ انسان در مقابل سخن چين
كسى كه سخن چين، مطلبى را برايش نقل مىكند در مقابل او شش وظيفه دارد:
۱ - اينكه او را تصديق نكند. چه اينكه، او فاسق است و قرآن مىفرمايد: إِنْ جٰاءَكُمْ فٰاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا[1].
۲ - اينكه او را از اين كار منع كند. چه اينكه خداىتعالى مىفرمايد: وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ[1].
و سخن چينى از منكرات است و نهى از آن واجب.
۳ - اينكه او را مبغوض دارد، زيرا او مبغوض خداست.
۴ - اينكه به شخصى كه مطلب از او نقل شده گمان بد نبرد زيرا خداىتعالى مىفرمايد:
اِجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ[1].
۵ - اينكه سخن چينى او را به تحقيق و تجسّس وادار نكند كه خداىتعالى مىفرمايد: وَ لاٰ تَجَسَّسُوا[1].
۶ - اينكه خودش مرتكب كارى كه ديگران را از او نهى مىكند نشود، يعنى سخن چينى او را براى كسى كه سخن از جانب او نقل شده، نقل نكند.
در روايت است كه مردى نزد امير المؤمنين عليه السّلام آمده و دربارۀ ديگرى بدگوئى كرد حضرت فرمود: اى مرد ما در آنچه گفتى تحقيق مىكنيم اگر راست گفته باشى بر تو خشم مىگيريم و اگر دروغ گفته باشى عقابت مىكنيم و اگر بخواهى از تو دست برداريم «و دربارۀ آنچه گفتى تحقيق نكنيم» رهايت مىكنيم، عرض كرد: يا امير المؤمنين دست از من بردار[1].
فرم در حال بارگذاری ...